محدثه، مرا در آغوش بگیر. تا بتوانم در ناملایمات روزگار دوام بیاورم. مرا در آغوش بگیر. آغوشی که لبریز از دوست داشتن هست. محدثه، بگذار سر به زانویت بگذارم. تا آسوده ترین خواب عمرم را داشته باشم. وقتی روی زانوی تو می خوابم، فقط خداوند لایق است به خوابم بیاید. محدثه، هر وقت ناراحت باشی بیشتر می بوسمت. بوسه های سرشار از دوست داشتن، بوسه های که پس از دیگری می آیند بی آنکه برچسب تکرار بخورند. محدثه، محدثه، محدثه من، جاری کردن این نام بر روی لبانم احساس دیگری دارد. در آن لحظه قلبم تکلم را احاطه می کند و با تمام خونِ که در رگهایش جاریست نامت را فریاد می زند. محدثه من، به زندگی با عشق و با آرامش فکر کردم. وجود دارد اما ساختنیست. دو عاشق خشت ها را بر روی هم می گذارند و سپس به درون کلبه ای که با عشق ساختند با آرامش زندگی می کنند.
محدثه، آرامشِ زندگی من، دوستت دارم
درباره این سایت