عید ها برای من جز نو شدن سال، انتظار دیگری را هم دارند. انتظار بزرگ شدن. و الان بزرگتر شدم. دیگر دوست ندارم و نمی توانم مثل گذشته باشم. دیگر قلبم بی دلیل برای صبح به شب رساندن نمی تپد. قلبم برای کسی تپش می کند. برای کسی که تا صدایش را می شنود، می خواهد در آغوشش بگیرد. اولین تغییری که می خواهم انجام بدهم این هست که کمتر بنویسم و بیشتر حرف بزنم. البته فقط یک نفر هست که در لیست بیشتر حرف زدنم حضور دارد. فردی که صبح را به شب می رسانم تا بگوید؛ حرف بزنیم؟! 
خداوند خیلی زودتر از اینکه عید برسد، کادویی تولدم را بهم داد. کادویی که با تمام جان دوستش دارم و عاشقش هستم. 
محدثه من، کادویی تولدم، دوستت دارم

------------

بیا تا برکه‌های حقیر دغدغه را دریا کنیم ای دوست!

چرا که هیچ دریایی، هرگز، از هیچ توفانی نهراسیده است

و هیچ توفانی، هرگز، دریایی را غرق نکرده است.

یک عاشقانه آرام | نادر ابراهیمی


+ دوستان جشن سال نو بر شما و خانواده محترمتان خجسته باد.


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها