دوست دارم
دو کلمه است در یک جمله
کلمه اول برای او و کلمه دوم برای خود
فقط یک جمله است برای یک نفر
زمانی که باید بیان شود می آید. فقط باید انتخاب کنی
که بگویی یا یک عمر در حسرت نگفتنش بمانی
چه کسی سزاوار دوست داشتن شما هست؟
چه کسی سزاوار دلتنگی شما هست؟
می خواهی اندازه مشخص کنی؟ داخل یک ورق آچار معیارهایت را بنویسی و هر کس تمامش را تیک زد سپس بگویی: دوستت دارم.
من محدثه را دوست دارم. تشابه های داریم و تفاوت های ولی من اگر تفاوت هایش را بیشتر از تشابه هایش دوست نداشته باشم، کمتر ندارم. شما شبیه من شنیدید عشق یعنی کامل شدن. من هم قبول دارم ولی با تفکر بعضی ها در مورد کامل شدن هم نظر نیستم. منظورم افرادی هست که فکر می کنند کامل شدن یعنی شخصی را پیدا کنیم که شبیه ما باشد، شبیه دو نیمه سیب.  چیزی که آنها نمی دانند این هست که خودشان هنوز نیمه دیگر سیب نیستند. این عشق هست که به این نیمه ها شکل می دهد و سپس به هم پیوند می زند. عشق یعنی تغییر کردن، باور دارم عشقی که آدم را تغییر ندهد عشق نیست. مثلا خود من، دارم تغییر می کنم. هر روز کسی را دارم که بهش فکر کنم. هر روز به آیندم فکر می کنم. هر روز به لبخند بر روی لب های محدثه فکر می کنم. در یک کلام من دلیلی برای زنده ماندن دارم.

محدثه من، دوست دارم.

 


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها