یک گوشه خالی، یک گوشه خلوت نشسته ام. در تاریکی که انگار نمی خواهد بار سفر بندد. من در این تنهایی، به دنبالت نیستم، دنبال دل خودم هستم. هر چه می گردم، اثری از او نیست. آخرین نشانه ها از تو می گویند. یادم آمد، او به دنبالت رفته است. اگر به تو رسید نوازشش کن، روزگاریست مزه عشق را نچشیده است. نمی دانم جا داری یا نه، اگر بود حتی کوچک تو قلبت پناهش ده. نگذار برگردد در این سیاهی، نگذار باز بیند دلتنگی. کافیست، طاقت این صحبت ها مرد می خواهد، من که مرد نیستم وقتی تو را از دست داده ام.

 

--------------------

نمیدانستم که
آیا این اندوه است که ما را
به تفکر وا میدارد.
یا تفکر است که ما را اندوهگین میکند!

چار بوکوفسکی

 


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها