دیگر از باریدن خبری نیست. دیگر از خندیدن اثری نیست زیرا دیگر دوست داشتن در کلبه دلم اقامت نمی کند! مثل همیشه کلمه معروف را بازگو می کنم: پشیمانم.

اما بی تاثیر هست زمانی که ابرها دیگر از این آسمان گذشته اند و از انسانیت به دور است باد را دشنام بگویم!

دوست دارم عصبانی نشوم و دوست دارم بی اختیار گریه کنم. 

 دوست دارم در مقابل آینه به ایستم و رخ در رخ چهره رو به رو بگویم: دوستت دارم.

دوست داشتن چرا اینقد زیبایی؟ 

دوستم داری، دوست داشتن؟

 چه کسیست که در این سراب ممتد باز گوید به من: دوستت دارم. 



مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها